خط‌کش ما برای اندازه گیری دانشجو و دانشگاه اشتباه است (بخش اول)

مهدی عباسی مهر از ادوار دفتر تحکیم وحدت گفت: معتقدم در حال حاضر نیز تشکل اسلامی فعال در دانشگاه‌ها داریم وجریان دانشجویی در تصمیم سازی موثر است، اما خط کش ما برای اندازه گیری دانشجو و دانشگاه اشتباه است اهمیت جنبش دانشجویی یا بهتر است بگوییم در زمانه فعلی تشکل‌های دانشجویی در ساختار کلی نظام […]

اشتراک گذاری
۱۱ مرداد ۱۳۹۷
159 بازدید
کد مطلب : 1635
مهدی عباسی مهر
مهدی عباسی مهر از ادوار دفتر تحکیم وحدت گفت: معتقدم در حال حاضر نیز تشکل اسلامی فعال در دانشگاه‌ها داریم وجریان دانشجویی در تصمیم سازی موثر است، اما خط کش ما برای اندازه گیری دانشجو و دانشگاه اشتباه است

اهمیت جنبش دانشجویی یا بهتر است بگوییم در زمانه فعلی تشکل‌های دانشجویی در ساختار کلی نظام اسلامی و نقش راهبردی آن در پیشبرد اهداف انقلاب بر کسی پوشیده نیست. در سالیان متمادی جنبش همواره با نقاط قوت و ضعفی همراه بوده که تاثیرات آن بلافاصله در بدنه جامعه ایرانی خودش را نشان داده است. آیا جنبش دانشجویی توانسته به اهداف اولیه خود دست یابد؟ امروزه ما در مرحله جنبش قرار داریم یا تشکل؟ چگونگی رابطه جنبش دانشجویی و قدرت و بسیاری از این دست سوالات ما را بر آن داشت تا در برنامه «خط کش» به گفت‌وگویی صریح و بی‌پرده با فعالین گذشته و حال جنبش دانشجویی بنشینیم. مهمان این هفته ما در تحریریه خبرگزاری دانشجو مهدی عباسی مهر از ادوار دفتر تحکیم وحدت به نقد جنبش دانشجویی پرداخته است که در ادامه بخش اول این گفتگو را می‌خوانیم.
خبرگزاری دانشجو: تعریف شما از جنبش دانشجویی و تشکل دانشجویی چیست؟
ببینید آنچه را که گذشتگان ما به در بین جریان دانشجویی بنا کردند تشکل اسلامی بود، اما در چهار دهه اخیر بر روی این عنوان دست اندازی‌ها و تحریف‌هایی صورت گرفت.
بدیهی است که بین تشکل سیاسی و دانشجویی با تشکل اسلامی فرق‌های زیادی وجود دارد به گونه‌ای که وقتی علت راه اندازی، رسالت و عملکرد تشکل‌ها را قبل و بعد از انقلاب بررسی می‌کنیم متوجه می‌شویم که سطح خواسته‌ها و توقعاتی که جریان اصیل انقلاب اسلامی و شخص امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب از جریان دانشجویی و تشکل اسلامی دارند منطبق بر تشکل سیاسی نیست.

خط کش - مهدی عباسی مهر

تشکل سیاسی گروهی است که مثلا مانند گروه‌های دانشجویی احزاب در دانشگاه‌ها فعالیت و برون داد سیاسی دارد. در واقع تشکل سیاسی تعریفی بود که در دهه ۷۰ به عنوان یک خیانت به جنبش دانشجویی و جریان اصیل دانشجویی عملیاتی و عنوان تشکل اسلامی به تشکل سیاسی تغییر یافت. با این وجود زمانی که در عنوان هم قلب ماهیت صورت می‌گیرد و یک مجموعه منسجم، فعال، پویا، قوی و اثرگذار به یک گروه سیاسی محدود می‌شود طبیعی است که افول این مجموعه هم دور از ذهن نیست و این یک واقعیت است.

تشکل اسلامی دارای اهداف بزرگی است و منظومه و نگاهی که نسبت به آن وجود دارد نسبت به تشکل سیاسی خیلی متمایز است. در واقع کار سیاسی جزئی از فعالیت تشکل اسلامی است.

جدای از اینکه چرا عنوان تشکل اسلامی دچار تحریف و عنوان تشکل دانشجویی جایگزین آن شده مسئله مهمتر این است که ما امروز در قالب این عنوان نیز آن گونه که باید و شاید به بخش تشکل نپرداخته ایم و بعضا فقط در عنوان دانشجویی آن مانده ایم و به اصل تشکل و تشکیلات نمی‌پردازیم.

معتقدم که هم عنوان تشکل و هم عنوان اسلامی هر دو مهم هستند از این حیث که عنوان اسلامی در برگیرنده مجموعه‌ای از اقدامات و برنامه‌های دینی، اعتقادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است که باید در درون تشکل اتفاق بیفتند. در واقع اگر فعالیت جنبش دانشجویی مسلمان و در ذیل آن تشکل‌های اسلامی را جزئی از منظومه انقلاب اسلامی بدانیم بدیهی است که تشکل‌ها باید مجموعه‌ای از اقدامات و اهداف متناسب با گفتمان انقلاب را در دستور کار خود قرار دهند. مثلا پس از پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها تسخیر لانه جاسوسی به عنوان یک حرکت ضد امپریالیستی و ضد استکباری در کارنامه جنبش دانشجویی دیده می‌شود؛ بلکه به موازات این حرکت نیز انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها رخ می‌دهد و وحدت حوزه و دانشگاه، حضور در جبهه جنگ حق علیه باطل، کادر سازی و نیروسازی و حضور این نیرو‌ها در دستگاه‌ها و نهاد‌های انقلابی هم جزو اولویت‌های تشکل‌های اسلامی محسوب می‌شوند و تحت این شرایط است که جنبش دانشجویی به یک قله تبدیل می‌شود. با این وجود اگر یک تشکل اسلامی به معنای واقعی کلمه از تمام ظرفیت‌های خود در کنار هم بهره ببرد می‌تواند خیزش ایجاد کند.

دانشجو می‌تواند اهل فکر و مطالعه و اهل فعالیت‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و دینی باشد، اما زمانی عنوان تشکیلات به میان می‌آید مفهومش این است که باید به فعالیت‌های جمعی بپردازد و در امر جذب، پرورش، آموزش و کادرسازی اهتمام بورزد. اما در این بخش نیز اجحاف صورت گرفته از این رو هم به این بخش و هم به بخش اسلامی ضربات بدی وارد شده است. با این وجود در حال حاضر تلقی جریان دانشجویی این است که این مجموعه شامل جمعی از دانشجویان است که در کنار هم جمع شده اند تا به فعالیت‌های سیاسی بپردازند.

بدیهی است که موضع گیری، پرداختن به فعالیت‌های سیاسی، صدور بیانیه و انتشار نشریه مجموعه‌ای از افعالی است که باید از درون یک تشکیلات اتفاق بیفتند، اما متاسفانه ما در تشکیلات سازی دچار ضعف هستیم.

مهدی عباسی مهر

یکی از ایراد‌ها و نقد‌هایی که به ویژه در دهه ۷۰ و ۸۰ به جریان دانشجویی وارد است این است که آن طور که باید و شاید تشکیلات سازی و کادر سازی در درون تشکل‌های اسلامی صورت نگرفته و این در حالی است که اگر این اتفاق به معنای واقعی کلمه رخ می‌داد ما شاهد حضور پر رنگ نیرو‌های نخبه، فعال، مدیر، خلاق و تشکیلاتی در مناصب مهم و جریان سازی در فضای بیرون از دانشگاه بودیم، اما اینگونه نیست.

خبرگزاری دانشجو: برخی‌ها معتقدند که جنبش یک کار کوتاه مدت است که با فهم مشترک از یک موضوع خاص به وجود می‌آید به عنوان مثال در اوایل انقلاب یک جنبش دانشجویی با حضور تمام سلایق شکل گرفت تا شاه نباشد و بعد از سرنگونی رژیم طاغت نیز از هم می‌پاشد بعد از پیروزی انقلاب رفتار‌های سلبی را از طرف جنبش دانشجویی شاهد هستیم به گونه‌ای که برخی اقدامات ضد استکباری و امریکایی صورت می‌گیرد، اما سوال است که در حال حاضر و در شرایطی که نظام جمهوری اسلامی ثبات پیدا کرده است و جریان دانشجویی نمی‌تواند علیه نظام باشد و دست به کار‌های سلبی بزند به نظر شما آیا این جریان به یک جریان حاکمیتی تبدیل نشده است؟
اگر تشکل‌های دانشجویی نسبت به یک هدف و آرمان سلبی و یا ایجابی در کنار هم قرار بگیرند شکل جنبشی پیدا می‌کنند اگر چه این جنبش می‌تواند با فراز و نشیب روبرو شود و گاهی در قله و گاهی نیز رو به افول باشد. در هر حال اثبات شده که در ادوار مختلف فعالیت‌های دانشجویی جنبش دانشجویی در کشورمان وجود داشته است.

بدون شک قبل از انقلاب جنبش دانشجویی نسبت به حکومت شاهنشاهی و سیطره غرب در جایگاه اپوزیسیون قرار داشته است حتی بعد از انقلاب هم جنبش دانشجویی دارای موضع اپوزیسیونی بوده مثلا در دوره‌ای اپوزیسیون دولت، در دوره‌ای اپوزیسیون یک فرد و در دوره‌ای اپوزیسیون هژمونی جریان غرب گرا بوده و یا اینکه در دوره‌ای هم مطالبه‌ای مانند عدالتخواهی و یا آزادی را مطرح کرد ه. است. با این وجود این گزاره‌ها همواره تغییر کرده اند از این رو ما نمی‌توانیم بگوییم که اولویت‌های جنبش دانشجویی همواره ثابت بوده اگر چه اهداف مشخص و روشن بوده است.

سوال این است که فضای موجود تشکل‌های دانشجویی تا چه حد مولود تصمیم گیری‌ها و فعالیت فعالان دانشجویی و تا چه حد متاثر از عوامل بیرونی است؟ به نظر من هر دو این عوامل در شکل گیری فضای موجود اثرگذار بودهاند. بالاخره ما این را پذیرفته ایم که فعالیت دانشجویی فعالیتی است که توسط گروهی از دانشجویان انجام می‌شود که سیال هستند، پایداری ندارند و از حیث تشکیلاتی پس از کسب مهارت‌های لازم برای انجام فعالیت‌های تشکیلاتی با گذشت دو تا سه سال از تشکل خارج می‌شوند با این وجود تحت این شرایط تشکل دانشجویی همیشه پویا است و همه این ویژگی را پذیرفته اند.

در هر حال مواردی که به آن‌ها اشاره کردم باعث شده اند که اولویت‌ها در جنبش دانشجویی همواره تغییر کنند و مبتنی بر اقتضائات نسلی و اولویت‌های موجود تعیین شوند و این برای نظام و مجموعه‌ای از کنشگران اجتماعی در ایران یک فرصت است، چون به نسل جوان اجازه داده می‌شود که کار تشکیلاتی انجام دهد، بر اساس آزمون و خطا عمل کند، آموزش ببیند، آموزش دهد، حرف بزند، بنویسد و فکر کند؛ از این رو به واسطه ویژگی‌های نسلی که متاثر از ذهن پرسشگر و روحیه انتقادی دانشجو است تشکل دانشجویی می‌تواند مطالب و مسائلی را طرح کند که شاید به چشم حاکمان، مسئولین، جامعه شناسان و افراد نسل‌های قبل نیایند و این یک ظرفیت است و شاید یکی از علل اینکه دیدار‌های رهبر معظم انقلاب هر ساله با دانشجویان برگزار می‌شود همین مسئله باشد تا معظم له در جریان نوع نگاه، رویکرد، مطالب و مسائلی که در ذهن نسل حاضر است قرار بگیرند.

بدیهی است که نظیر تشکل‌های اسلامی در ایران در هیچ کجای دنیا چه در بلوک شرق در گذشته و چه در بلوک غرب وجود ندارد به گونه‌ای که اکثر جنبش‌های دانشجویی چه در فرانسه و چک و یا روسیه و آمریکا یک سری جنبش‌های واکنش گرا هستند که حرف‌های آن‌ها در قالب یک تشکیلات شکل نگرفته، گزاره‌های آن‌ها لحظه‌ای است و دارای فرآیند بلند مدت نیستند، اما آنچه در داخل ایران اتفاق افتاده این است که تشکل‌های دانشجویی به عنوان یک موتور محرک عمل می‌کنند به گونه‌ای که دانشجویان پس از ورود به دانشگاه در کنار پرداختن به تحصیل و زندگی شخصی در قالب فعالیت‌های تشکلی یک تجربه جدید را کسب می‌کنند و این یک سرمایه است؛ اگر چه شاید بخشی از تشکل‌های دانشجویی که در دانشگاه‌ها فعالیت می‌کنند متوجه نباشند که دارای چه ظرفیتی هستند.

اما سوالی که باید به آن پاسخ دهیم این است که چرا عوامل بیرونی به سمتی رفته اند که تشکل‌های اسلامی دچار تحریف شوند؟ معتقدم بخشی از این مسئله به نگاه تهدید محور و ترس از اینکه تشکل‌های اسلامی می‌توانند در آینده علیه اهداف و مقاصد سیاسی و حزبی جریانات خطرساز شوند، برمی گردد.

عامل دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد این است که تکنوکرات‌ها اصلا نسبت به فضای جنبشی، فکری و تشکیلاتی در دانشگاه‌ها فهمی ندارند؛ از این رو مطلوب آن‌ها این است که بحث‌های اینچنینی در این فضا شکل نگیرند. در هر حال مجموعه‌ای از اقدامات و فعالیت‌هایی که دست آخر منجر به یک جنبش و حرکت می‌شوند با اساس و ساختار‌های تکنوکراسی در تضادند با این وجود دولت‌های تکنوکرات از اینگونه فعالیت‌ها فراری هستند. برای اثبات این مسئله نیز کافی است که دولت‌های تکنوکرات مانند دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی و یا دولت فعلی را بررسی کنیم تا متوجه شویم که این دولت‌ها چگونه به دنبال این بوده اند که فضا را در درون دانشگاه خنثی کنند. در همین رابطه اتفاقی که در دولت هاشمی رفسنجانی افتاد این بود که تکنوکرات‌ها تحمل نقد، سوال و اعتراض را نداشتند و به همین دلیل تصمیماتی را اتخاذ می‌کردند که ما به ازای آن این بود که اولا صدایی از دانشگاه‌ها بیرون نیاید ثانیا اگر صدایی هم بیرون آمد حداقلی و برآیند آن صفر باشد.

خبرگزاری دانشجو: به نظر شما قلب ماهیت تشکل‌های اسلامی تا چه حد متوجه جریان دانشجویی و تا چه حد متوجه بازی‌های سیاسی و عوامل بیرونی بوده است؟

معتقدم عوامل بیرونی و همین جریانات سیاسی تا ۷۰ درصد در قلب ماهیت تشکل‌های اسلامی اثرگذار بوده اند و ۳۰ درصد از این قلب ماهیت نیز به عملکرد فعالان دانشجویی که بخش عمده‌ای از آن‌ها ادوار جریان دانشجویی هستند، برمی گردد.

به طور مثال یکی از علل اصلی که موجب بروز انحراف در در دفتر تحکیم شد قلب ماهیت تشکل‌های اسلامی بود به گونه‌ای که با کمرنگ شدن عنوان اسلامی ماموریت‌های سیاسی به انجمن‌های اسلامی محول شد از این رو دفتر تحکیم وحدت از قالب ایدئولوژیک خود فاصله گرفت و به نوعی به سمت روزمرگی و مطالبات دگراندیشان رفت.

علت بخشی از این قلب ماهیت نیز از یک سو متاثر از بعد اسلامیت انجمن‌های اسلامی و از سوی دیگر ضعف تشکیلاتی بود به گونه‌ای که امام خمینی (ره) بار‌ها در سخنان خود ترس از نفوذ و ایجاد انحراف در درون انجمن‌های اسلامی را تذکر داده بودند. اما سوال این است که چه کسانی باعث ضعف تئوریک و ایدئولوژیک دفتر تحکیم وحدت شدند؟

ببینید کسانی زمینه ضعف تئوریک و ایدئولوژیک انجمن‌های اسلامی را فراهم کردند که تا دیروز به عنوان ادوار این اتحادیه افرادی انقلابی، خط امامی و ضد امپریالیسم بودند، اما پس از آن که استحاله شدند زمینه انحراف فکری تحکیم را در دهه ۷۰ ایجاد کردند. معتقدم افرادی مانند علی شکوری راد، محسن میردامادی و ابراهیم اصغرزاده به عنوان ادوار انجمن های اسلامی در دهه 70 دیگر آن آدم‌های دهه ۶۰ نبودند چون آنها بسیاری از انگاره‌های مدرنیسم را پذیرفته بودند و مبانی آن‌ها با مبانی تشکلی انجمن اسلامی فاصله داشت؛ از این رو همین ها زمینه را برای نفوذ در انجمن‌های اسلامی فراهم کردند به گونه ای که پای نهضت آزادی که روزی دفتر تحکیم وحدت پای آن را در مراکز تصمیم سازی نظام قطع کرده بود و عامل اصلی استعفای دولت موقت محسوب می شدبه محافل انجمن های اسلامی باز شد.

مهدی عباسی مهر

سوال دیگر این است که آیا دولت‌ها در قلب ماهیت تشکل‌های اسلامی نقش نداشته اند؟ به نظر من در دوره مرحوم هاشمی رفسنجانی دولت کاملا در این مسئله نقش داشت. مثلا مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری سرعت و روند مدرنیسم در ایران را بالا برد و در همین راستا خیلی‌ها بورسیه این مرکز شدند و و قتی که به غرب رفتند در این فضا غرق شدند و به سمت جهانی شدن و پذیرفتن آزادی‌ها گرایش پیدا کردند. به گونه‌ای که آرمان‌های این افراد دیگر آرمان‌های امام خمینی (ره) نبود البته آن‌ها از عنوان خط امام و از سوابق درخشان خود در راستای اهدافی که هیچ همخوانی با آرمان‌های انقلاب و امام نداشت استفاده می‌کردند.

واقعیت این است تمام دولت‌هایی که در کشورمان روی کار آمدند علاقمند بودند تا فضای دانشگاه‌ها را در اختیار بگیرند مثلا در سال‌های ۶۲ و ۶۳ حجم تعاملات میر محسن موسوی با انجمن‌های اسلامی دانشجویان رو به فزونی نهاد، هاشمی به دنبال دست اندازی در فضای دانشگاه‌ها بود، خاتمی دانشگاه را پایگاه خود را دانشگاه می‌دانست، دولت احمدی نژاد نیز زمانی روی کار آمد دست اندازی و فضاسازی در دانشگاه‌ها را پیش گرفت و ایضا دولت آقای روحانی هم همینگونه عمل کرده است.

ببینید زمانی تشکل‌های دانشجویی در راستای اهداف و برنامه‌های خود در بزنگاه‌های تاریخی نقش ایفاء می‌کنند مثلا ممکن است این نقش آفرینی در انتخابات موجب روی کارآمدن یک فرد جدید با یک رویکرد و اندیشه نو شود با این وجود اگر دانشجویان خودشان به این اولویت برسند و تحت تاثیر تطمیع یا تهدید احزاب و جریان‌های قدرت قرار نگیرند بنده با این رویکرد مشکلی ندارم، اما مسئله ما بعد از انتخابات‌ها است، چون زمانی که دولت‌ها مستقر می‌شوند به دلیل اینکه صاحب پول و قدرت هستند به جان دانشگاه‌ها می‌افتند.

دانشگاه‌ها مانند حوزه‌های علمیه مرکز رشد و نمو نیرو‌های نخبه، آینده ساز و اثرگذار این مملکت هستند با این وجود دانشگاه پایگاه احزاب، گرو کشی سیاسی و قبیله گرایی نیست. بدون شک از درون دانشگاه‌ها است که باید ایده ها، خلاقیت ها، انسان ها، تشکیلات‌ها و کادر‌ها به جامعه سرریز شود نه اینکه افرادی وارد عمل شوند و مانند زمین شطرنج با افراد و شخصیت‌های حقیقی و حقوقی و دانشگاه‌ها بازی کنند. درهر حال آنچه که به فضای دانشگاه‌ها ضربه زده است همین جریانات سیاسی هستند.

خبرگزاری دانشجو: جنبش دانشجویی پس از پیروزی انقلاب یکی از پایه‌های قدرت و یک نهاد تصمیم ساز بوده است به گونه‌ای که این جنبش با تسخیر لانه جاسوسی تاریخ و با انقلاب فرهنگی مسیر دانشگاه‌ها را عوض می‌کند با این وجود احساس نمی‌کنید که جنبش دانشجویی رفته رفته از یک نهاد تصمیم ساز ادغام شده در قدرت به معنای مثبت آن فاصله گرفته است؟

معتقدم در حال حاضر نیز تشکل اسلامی فعال در دانشگاه‌ها داریم وجریان دانشجویی در تصمیم سازی موثر است، اما خط کش ما برای اندازه گیری دانشجو و دانشگاه اشتباه است. مسئله‌ای که وجود دارد این است که اگر ما می‌خواهیم دانشجو را اندازه گیری کنیم این کار باید طبق اولویت‌ها و اهداف حال حاضر صورت بگیرد نه با اولویت‌های دهه ۶۰ و ۷۰، چون اقتضائات آن زمان با اقتضائات الان خیلی فرق دارند. البته به اعتقاد بنده اگر نسل فعلی در سال ۵۹ حاضر بود در شکل دهی انقلاب دوم موفق‌تر عمل می‌کرد.

بدون شک جنبش دانشجویی ضعف‌هایی دارد و کسی این ضعف‌ها را انکار نمی‌کند، اما باید ببینیم که تشکل‌های دانشجویی در بزنگاه‌ها در کجا حضور دارند و این می‌تواند شاخص خوبی باشد. مثلا جنبش دانشجویی بعد از انقلاب در بزنگاه‌هایی مانند تسخیر سفارت آمریکا، افشای چهره واقعی نهضت آزادی، هشت سال دفاع مقدس، تاسیس نهاد‌های انقلابی و حتی در دهه ۷۰ موفق عمل کرده و سربلند بوده اند با این وجود بنده معتقدم که جریان دانشجویی در کشورمان تضعیف نشده، چون تشکل‌های دانشجویی در بزنگاه‌های مختلف حضور داشته اند.

خبرگزاری دانشجو: شما معتقدید جریان دانشجویی در کشورمان تضعیف نشده است، اما آیا این جریان توانست در جلوگیری از انحراف احمدی نژاد نقش ایفاء کند، یا در اتفاقات دی ماه بچه‌ها حضور خوبی در کف خیابان داشتند، اما آیا در کلان ماجرا توانستند روی افکار عمومی تاثیرگذار باشند؟
سوال من این است که در جریان توافق هسته‌ای به غیر از تشکل‌های دانشجویی چه کسی صحبت کرد و برای روشنگری در صحنه بود یا اینکه در بحث اقتصاد مقاومتی و مطالبه گری در زمینه بحران‌های معیشتی و اقتصادی مگر جای دیگری غیر از جنبش دانشجویی حرفی می‌زند از طرفی در بحث برجام موشکی و احتمالاتی که در ذهن بچه‌ها وجود دارد آیا غیر از جنبش دانشجویی مگر جایی دیگری به این مسائل ورود پیدا می‌کند؟ در رویارویی با انحرافات احمدی نژاد و تخلفات دوران ریاست جمهوری او نیز مگرغیر از تشکل‌های دانشجویی کس دیگری صحبت کرد درهر حال در این رابطه فقط کافی است که در بین اخبار آن زمان یک جستجوی ساده انجام دهیم تا متوجه ورود تشکل‌ها به این موضوع شویم.

خبرگزاری دانشجویی: تشکل های اسلامی تکلیف مدار هستند مثلا می‌گویند تکلیف این است که این کار را انجام دهیم، اما الان چگونگی انجام تکلیف محل سوال است به نظر شما آیا جنبش دانشجویی در گذشته به تکلیف خود بهتر عمل نمی‌کرد؟
صد در صد همینطور است. مثلا اتفاقی مانند تسخیر سفارت آمریکا که فقط منحصر به بحث تسخیر نیست در واقع پروسه این اقدام به یکسال قبل از تسخیر لانه جاسوسی و چندین سال بعد از آن برمی گردد.

ببینید تسخیر لانه جاسوسی در آن روز اقدام درستی بوده، ولی سوالات زیادی در این رابطه وجود دارد و اشتباهات زیادی هم از جانب دانشجویان سر زده که قطع به یقین اگر امام خمینی (ره) با تمام توان خود به این ماجرا ورود پیدا نمی‌کردند شاید اصلا کل پروژه شکست می‌خورد کما اینکه وقتی با دانشجویانی که در جریان تسخیر سفارت حضور داشته اند صحبت می‌کنیم اذعان می‌کنند که اگر امام حمایت نمی‌کرد پروژه تمام شده بود و ما باید از لانه خارج می‌شدیم و احتمالا هم به دلیل تخلفی که کرده بودیم با ما تخلف قضایی می‌کردند و در حالت خوشبینانه نیز جمهوری اسلامی مجبور می‌شد به خاطر این اتفاق از دولت وقت آمریکا عذر خواهی کند.

نقشی که بنده برای جریان دانشجویی قائلم این است که ابتدا ظرفیت بچه ها، ظرفیت جامعه و مسائل را می‌بینم سپس به تناسب آن دست به مقایسه می‌زنم. با این وجود نقش آفرینی که دانشجویان در زمینه بررسی، واکاوی و آگاهی سازی در زمینه برجام داشتند هیچ جریان دیگری نداشت و واقعا در آن فضای رسانه‌ای سنگین که به کسی اجازه نفس کشیدن نمی‌دادند نباید کار دانشجویان را که یک تنه در صحنه ایستادند دست کم بگیریم.

ما امروز با نسلی مواجه ایم که اقتضائات، نیاز‌ها و مسائل آن متفاوت است این نسل سختی و خیلی از مسائل و مشکلات مانند جنگ را ندیده است، اما علی رغم تمام این مسائل این نسل در صحنه است.

فاکتور و پارامتر خوب دیگری که می‌توانیم برای بررسی عملکرد جریان دانشجویی به کار ببریم قیاس است. ببینید در بازه زمانی خرداد ماه سال ۷۶ تا ۷۸ فضای سلبی، سرکوب و برخورد در دانشگاه‌ها وجود نداشت، اما می‌بینیم که در این بازه زمانی چندین تشکل ارزشی به خودی خود تعلیق می‌شوند، چون ناامید شده بودند و اصطلاحا می‌گفتند ما فضای دانشگاه‌ها را از دست داده ایم. در واقع هژمونی را که جریان اصلاحات آن زمان در دانشگاه‌ها ایجاد کرده بود این تلقی را در بین تشکل‌های انقلابی به وجود آورده بود که ما دیگر نیرو نداریم مثلا در دانشگاه تهران ما ۲۰ نفر نیرو هم نداشتیم. با این وجود فضایی را که بنده در سال ۹۲ با روی کار آمدن آقای روحانی تصور می‌کردم این بود که فضای دوران اصلاحات مجدد در دانشگاه‌ها به وجود می‌آید، اما نه تنها ریزش نداشتیم بلکه رویش هم داشتیم و نه تنها بچه‌ها نترسیدند و لکنت پیدا نکردند بلکه جسارت آن‌ها هم بیشتر شد. از این رو اگر امروز بخواهیم تشکل‌های دانشجویی را با دوران اصلاحات مقایسه کنیم می‌بینیم که جسارت، قدرت و فن بیان بچه‌ها فرق کرده است.

ما در دهه ۷۰ نه تنها پیشروی نداشتیم بلکه با یک پسروی جدی هم مواجه شدیم به گونه‌ای که شاهد یک ریزش سنگین در بدنه نیرو‌های ارزشی در دانشگاه‌ها بودیم، اما تقریبا بعد از ماجرای کوی دانشگاه بود که مقداری فضا در دانشگاه‌ها احیا شد و این مسئله نیز به دلیل رادیکالیسم آن جریان بود به گونه‌ای که جریان حاکم فضا را به قدری رادیکال کرد که بدنه دانشجویی از آن‌ها فاصله گرفت و نهایتا در سال ۸۰ که رفته رفته بحث عدالتخواهی طرح شد فضا هم برای بچه‌های انقلابی احیاء شد.

مهدی عباسی مهر

در هر حال ما امروز فضای رادیکالیسم دوران اصلاحات را نداریم، اما با این وجود نسل فعلی با اینکه دارای اقتضائات و نیاز‌های متفاوتی است، ولی انقلابی است و در صحنه حضور دارد و این یک سرمایه است. اما سوال این است که آیا ما باید به این حد بسنده کنیم و رازی باشیم قطعا نباید اینگونه باشد، چون انتظارات چیز دیگری است.

خبرگزاری دانشجو: برخی از فعالان دانشجویی معتقدند که تشکل‌ها در زمینه کادرسازی و انتقال تجربیات از گذشته به حال دچار مشکل هستند یعنی یک سیستم و نظام تربیتی صحیح در تشکل‌های دانشجویی وجود نداشته است که از افراد با پتانسیل‌های مختلف استفاد شود نظر شنا در این رابطه چیست؟
در این زمینه تشکل‌های دانشجویی مدل و الگو دارند، اما فقط کافی است که به بچه‌ها بگوییم که حد و اندازه آن‌ها بلندتر از آن چیزی است که خودشان فکر می‌کنند و دیگران می‌خواهند. بدون شک افرادی هستند که نمی‌خواهند تشکل‌های دانشجویی رشد کنند و اصلا آمده اند تا مانع رشد تشکل‌ها شوند.

یکی از ایراد‌های تشکل‌های دانشجویی که جا دارد به آن پرداخته شود این است که تشکل‌ها کلا به فکر دیگران هستند به گونه‌ای که از FATF و برجام گرفته تا مطالبه گری تخصصی در زمینه بهداشت و درمان، گمرگات و قاچاق و دیگر مسائل حرف می‌زنند، اما اصلا متوجه خواسته‌ها و نیاز‌های خودشان نیستند. در واقع تشکل‌های دانشجویی مانند پدری هستند که به فکر همه است به غیر از خانواده خود و این در حالی است که در کار تشکیلاتی و کادرسازی به معنای واقعی کلمه اول باید به فکر رشد، تعالی و آموزش و پرورش نیرو‌های خود در دانشگاه‌ها باشیم.

بی تردید اگر تشکل‌های دانشجویی رشد کنند دانشگاه‌ها نیز رشد می‌کنند. با این وجود بحث خودسازی معنوی مورد تاکید رهبر معظم انقلاب و تذکر مداوم ایشان در خصوص آموزش همه ناظر به این مسئله است که تشکل‌ها به فکر خودشان هم باشند. در هر حال اگر تشکل‌ها در قالب تشکیلات از الگو‌های مناسب بهره ببرند و به خوبی تشکیلاتی شوند می‌توانند ادعا کنند که توان تغییر و تحول در دانشگاه را دارند و البته آن نیروی تشکیلاتی تربیت شده در تشکل‌های دانشجویی نیز به درد خیلی از جا‌ها مانند جامعه، مجلس و دولت هم می‌خورد.

تشکل‌های دانشجویی می‌توانند با بازگشت به درون و تقویت ظرفیت‌های درونی، کم کردن نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت در مقابل سرسخت‌ترین مسائل هم بایستند و بزرگترین بحران‌ها را حل کنند.

وجه تمایز تشکل اسلامی دانشجویی با دیگر گروه‌ها و احزاب خارج از دانشگاه این است که نیرو‌های تشکلی در مسائلی مانند مدیریت فرهنگی و کار کردن در زمان بحران‌ها و نبود منابع و امکانات خیلی حرفه‌ای می‌شوند. بار‌ها شنیده ایم که می‌گویند تشکل‌های دانشجویی به سکویی برای رسیدن به مناصب قدرت تبدیل شده اند به نظر من اصلا اینطور نیست، چون آدم‌هایی که در تشکل اسلامی به معنای واقعی کلمه کار و فعالیت می‌کنند آنقدر نخبه و قوی می‌شوند که دیگران برنامه ریزی می‌کنند که چگونه آن‌ها را تصاحب کنند.

مسئله دیگر اینکه بعضا برخی‌ها با کنایه می‌گویند مگر نیرو‌های تشکل‌های اسلامی چند درصد از دانشگاه هستند شما اقلیت هستید به نظر من این حرف را که گا‌ها تشکل‌های غیر همسو با تشکل‌های اسلامی، مدیران دولتی و برخی از اساتید به زبان می‌آورند یک حرف کاملا غیر علمی است، چون در تمام پدیده‌های اجتماعی در تمام دنیا یک اقلیت تاثیرگذار و یک اکثریت تاثیرپذیر داریم با این وجود تشکل‌های اسلامی ما نیز یک اقلیت اثرگذار هستند. در هر حال تشکل‌های اسلامی نباید گرفتار تحلیل‌های غلط شوند، چون این تحلیل‌ها یک چرخه باطل را ایجاد می‌کنند که حداقل موجب ایجاد ناامیدی می‌شوند.

بنده بار‌ها گفته ام که یک نیروی تشکیلاتی بعضا برای یک دانشگاه و حتی برای یک شهر و مملکت کافی است در واقع چنین فردی می‌تواند در یک کشور رئیس جمهور شود و می‌تواند مسیر را عوض کند. با این وجود به نظر می‌رسد که به غیر از تشکل‌های اسلامی جای دیگر ظرفیت نیرو‌های تشکیلاتی را ندارد.

خبرگزاری دانشجو: به نظر شما رابطه تشکل‌های دانشجویی با قدرت باید چگونه باشد؟
ماهیت تشکل‌های اسلامی توجیه گری و پاسخگویی نیست بلکه ماهیت آن‌ها پرسشگری و طرح سوال است با این وجود اگر نرم افزار تشکل‌های اسلامی را تغییر دهیم فاقد کارکرد می‌شوند. ویژگی‌های دانشجویان تشکلی این است که خیلی پرشور، پرانرژی و پرحرارت هستند، امید دارند و پرسشگر هستند با این وجود اگر دانشجوی تشکلی وضع موجود را بپذیرد باید از او پرسید که چرا این وضع را پذیرفته است.

ببینید رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان نظام گفتند که ما ۲۰ سال دیر متوجه بحران و آسیب‌های اجتماعی شده ایم با این وجود یکی از ایراد‌هایی که بنده بار‌ها به تشکل‌های اسلامی گرفته ام در خصوص همین مسئله است معتقدم اگر قرار باشد جایی یقه تشکل‌های اسلامی را بگیریم در همین رابطه است، چون تشکل‌های اسلامی چشم بینا، پرسشگر و منتقد هستند، اما ۲۰ سال دیرتر از مجموعه نظام متوجه آسیب‌های اجتماعی شده اند. سوال بنده از ادوار اتحادیه‌ها و تشکل‌های دانشجویی این است که شما چرا به آسیب‌های اجتماعی نپرداختید آیا آین آسیب‌ها را دیده اید و گفته اید، ولی کسی نشنیده است و یا ندیدید و نگفتید و یا دیدید، ولی خودسانسوری کرده اید؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *