جایگاه مسائل زنان در نظام مسائل جمهوری اسلامی ایران
زن باید تحصیلات داشته باشد، باید اثرگذار باشد، باید در جامعه حضور داشته باشد، باید در همه بزنگاههای انقلاب اسلامی نقش اثرگذار داشته باشد. این باید است، میتواند نیست! گاهی میگوییم من دعوتتان نمیکنم اگر آمدی خوش آمدی، ولی دعوت کجا بود؟ اینجا میگوییم چرا نیستی، در فلان موضوع چرا تو حضور نداری؟ در این موضوع نظرات شما کجاست؟ پس دارید حرف جدید میزنید و در این حرف جدید بایدها و نبایدها دارید.
پیگیری مطالبات زنان در جنبش دانشجویی و نظام فکری اسلام در حوزه زنان از مسیر دفتر تحکیم وحدت که آغاز شده یک مسیر میمون و مبارکی است که آن را چه در دورههایی که برگزار میکند و چه در نوآوریهایی که دارد؛ چه در بحث ندا چه در بحث نشریههایی در حوزه زنان، چه در بحث دیدار نمایندگان خانم با رهبر انقلاب، ملاحظه میکنید. از این منظر هم باید تبریک گفت و هم باید خداقوت گفت و هم بچهها نباید در مسیری که آغاز کردهاند مأیوس شوند یا احساس کنند اثرگذاریشان کم است.
وقتی ما سمت آرمانی یا هدفی میرویم تمام اصحاب باطل تلاش خودشان را میکنند که افرادی که دارند قدم برمیدارند در مسیر حق دلسرد بشوند مأیوس بشوند خسته بشوند و منابع اینها که عرض میکنم در قرآن و احادیث موجود است؛ میآيند کاری میکنند که شما بیخیال شوید، احساس کنید که دیگر نمیتوانید به نتیجه برسید اتفاقا همان جا است که قرآن میگوید زمانی که کار برایتان سخت میشود یا شرایط پیچیده میشود، مدد الهی و حمایت الهی و نصرت الهی برای شما اتفاق میافتد. نظیر این را درعملیات طوفان الاقصی دیدیم که از زمانی که این عملیات آغاز شد گاهی ما نمیدانستیم چه میشود حتی خود نیروهای رهبران مقاومت در سرزمین های اشغالی یا کشورهای همسایه چنین احساسی به آنها دست داده بود؛ در دفاع مقدس و سوریه هم همین اتفاق افتاده بود. اما خدا میگوید وقتی شما پافشاری میکنید ایستادگی میکنید، روی ارزشها و آرمانهایتان و از آن مسیر کوتاه نمیآیید چه یک نفر باشید چه جمعی باشید حتما نصرت الهی از آن شما است.
در احادیث یا آیات الهی آمده که آن امتحان الهی که مؤمنين درگیر آن میشوند در همین بزنگاههای سخت است.مثلا در جنگ احد، جنگ تبوک، غزوه احزاب نظیر این را داریم جایی که احساس میکنند دیگر نمیشود و مثل جنگ خیبر خداوند نصرتش را از شمشیر امیرالمومنین نشان میدهد و جنگ حتی شروع نشده پایان پیدا میکند.
قصه ما و امثال ما هم در طول تاریخ زیاد این گونه تکرار شده است امروز هم از این مسایل مستثنا نیستیم و داریم راجع به بحثی صحبت میکنیم که مختصاتش تقریبا در همین قواره است. نباید احساس کنید چیزی را شروع کردید که همه چیز برایش فراهم است، چیزی که از بیرون همه دارند برایش به به و چه چه میکنند. چیزی که منابع و امکانات دولتی و مناسک مهیا است به همراهش؛ چیزی که نظامهای اجتماعی خودش را کاملا با آن همراه کرده، نه کاملا این گونه نیست، ما در مسیرهای سادهتر از این مورد هم باید مجاهدت کنیم و حرکت در این مسیر هم نیاز به مجاهدت جدی دارد.
اما در مورد نظام اسلام و منظومه فکری جمهوری اسلامی در حوزه زنان، ما شاهد نهضتی هستیم با رهبری حضرت امام که مختصاتش برخلاف انقلابهای دیگر دنیا یک نهضت توحیدی است و مختصات این نهضت توحیدی مربوط به یک جمع خاص و قشر خاص نیست و تمام آحاد جامعه را درگیر میکند. مثلا در انقلاب اکتبر نگاه کنید میبينيد که یک طیفی از جامعه طرفدار رهبران انقلاب بود. در سایر انقلابهای جهان هم تقریبا نظیر این را مشاهده میکنید اما انقلاب امام یک نوع بیداری یا یک نوع احیا است، انقلاب امام انقلاب امام نیست انقلاب اسلامی است. در اصل یک نوع حرکت پیامبر گونه است که از درون فطرتهای سالم و پاک اما وجدانهای خوابیده این وجدانها را بیدار میکند، این فطرت ها را درگیر میکند و جامعه قیام للله میکند. وقتی ما از این ساحت به انقلاب اسلامی نگاه میکنیم دیگر نباید به نظر من با دو دو تا چهار تای غربی این مسئله را ببینیم هرچند که ما بالاخره معتقديم که آنها محترماند قابل تحلیلاند قابل بررسیاند و بالاخره انسانهایی زحمت کشیدند، مطالعه کردند، مقاله نوشتند؛ جاهایی هم شاید متضمن حرفها و گفتههای ما باشد اما شما بفرمایید که مثلا کدام حرفهای دانشمندان الهی بر اساس گفتههای دانشمندان الهی بوده؟ تمام حرفهایی که زده شده منبع آنها از وحی است از حرفهای خداست، خب این نیست این گونه نیست.
ابتدا درمورد الگوی سوم چون افرادی در این جمع حاضر هستند که اطلاعی ندارند توضیحی میدهم؛ اول از همه اینکه خوشحالی دارم از اینکه در این جلسه آقایان هم حضور پیدا کردهاند اما انتظار داشتم حداقل به اندازهای که از خانم ها در این جلسه شرکت کرده اند به همین مقدار آقایان هم شرکت میکردند چون خطاب حرفهای من صرفا خانمها نیستند و به نظر من ما باید در این مسائل از مرزبندیها عبور کنیم؛ خیلی از مسائل را همه باید بدانند اگر همه ندانند اصلا انجام شدن آنها امکانپذیر نیست؛ مثل این میماند که امام میخواست انقلاب کند بگوید رهبری خانمها مثلا با خانم فلانی است اما این گونه که نبود امام رهبر همه بود، آقا الان رهبر همه است عمومیت دارد ما که نمیتوانیم بگوییم مسائل تقسیم بر دو میشود تقسیم بر دو مسئله فکری، باید انسجام فکری داشته باشیم.
دو نگاه کلی در جوامع انسانی حاکم است و با اینها زیست میکنیم به عبارتی: نگاه اول، برگرفته از نگاه سنتی مبتنی بر خواستههای بشری، آن چیزی که منافع قدرت دارد در ذهنش دنبال میکند .آن نگاه را اگر بخواهیم تفکیک کنیم یا تقسیم کنیم درستش این است که بگوییم ذیل این نگاه دو نگاه کلی وجود دارد ولی به این دلیل که بخواهم ذهن شما را به هم نریزم باید بگویم که این نگاه یک رویکرد دارد و یک نگاه هم نزدیک به این داریم با رویکردی دیگر. این نگاه زن را به عنوان یک برده فرض میکند، شخصی که باید یک سری امورات را در اندرونی یا در منزل انجام بدهد، زن سواد نباید داشته باشد، زن معامله میشود؛ میشود گفت که نهایتا یک بچهداری بکند پخت و پزی بکند نیازهای شوهر را فراهم بکند، پدر دختر خودش را معامله میکند با مرد دیگری شما مثلا در بعضی مناطق ایران یا به طور ویژه در جنوب و جنوب شرق آسیا و از آن سمت تا آفریقا که میروید یک همچین نگاهی هست جایی که نگاه قومیتی خیلی غلبه پیدا میکند جایی که نگاه عشیرهای حاکم است یک همچین فضایی یک همچین ذهنیتی هست؛ یک نگاه مردسالارانه و دیکتاتورمآبانه که کسی که امورات را در جامعه تصمیم میگیرد مرد است. این نگاه در طول تاریخ همیشه هم بوده و من میگویم این نگاه یک نگاه و رویکرد تحجرگرایانه است.
در کنار این نگاه دیگری نیز وجود دارد، متأثر از همان منافع فردی انسان محوری یا مادی گرایی. آن نگاه میگوید صرفا زن باید آزاد باشد ولی آزادی که در خدمت سرمایهداری است، به عبارتی زن اینجا میشود برده نه آن شوهر بلکه برده سرمایهداری. آنچه که امروز شما در غرب دارید میبینید و از دور ملاحظه میکنید آنچه که آنها دارند زندگی میکنند و با پوست و استخوانشان درک میکنند دقیقا همین مسئله است. زن نیروی کار ارزان قیمت است، ظواهر زن در خدمت تولید بیشتر فروش بیشتر و سود بیشتر باید باشد. تبرج زن نباید در خدمت خانواده باشد باید در این دورهای که مثلا کمپانی فلان دارد سود میکند باید کاری کند سودش کمی بیشتر شود. به عبارتی با یک بردهداری نوین یا میشود گفت که با یک دیکتاتوری نوین طرف هستیم. پس ظاهر بسیار زیبایی است اسمش لیبرال دموکراسی است آزادی زنان، آزادی پوشش، آزادی جنسی و خیلی چیزهای دیگر دارد اتفاق میافتد اما باطن آن خود شئ پنداری است، یعنی من به عنوان یک زن احساس کنم یک جسم هستم، یک جرمام یک شیام نه به عنوان یک موجود زنده. مطالبی که دارم به شما عرض میکنم بیش از سه هزار مقاله دست اول غربی ناظر به آن داریم بچههایی که مطالعات مرتبط دارند با یک جستجوی ساده میتوانند به آن برسند، چیزی که در غرب دارد اتفاق میافتد دقیقا همین است. گاهی من یا برآورد من این است که موجود زن یک شئ است گاهی ما جوری این فرهنگ را غالب کردهایم که زن خودش احساس میکند که یک شئ است، خود شئ پنداری، چرا مجری تلوزیون به سمت عریانگرایی میرود؟ برای اینکه آن بخش خبری بیشتر دیده شود؛ در سینما همین است در فروش تبلیغ همین است در صنعت مخرب پورن همین است و همین است و همین است. اینها که داریم راجب آن صحبت میکنیم داریم در مورد اعدادی حدودا ده تا بیست هزار میلیارد دلار در دنیا صحبت میکنیم فکر نکنید داریم راجب یک پیوستی یک موضوعی یک جزئی صحبت میکنیم. بله آنجا خانم ها مسئول میشوند نخست وزیر میشوند جایگاه دارد به آنها داده میشود؛ ما نافی آن نیستیم اما میگوییم نگرشی که در آنها غالب است نگرشی است که ما آمدهایم که این فضا را غالب کنیم چون محور مرکزی سرمایه است. اگر میبینید یک خانمی هم در رأس قرار گرفته خب آن خانم، خانم سرمایهداری است، همان خانم سرمایهدار هم نگاهش نسبت به سایر زنهای دیگر نگاه شئ پندارانه است. تحقیقات بسیار گستردهای اتفاق افتاده و الان خود غرب دارد نگران میشود نسبت به تغییر باورها نگرشها و سبک زندگیهایی که امروزه در غرب دارد غلبه پیدا میکند.
معمولا در جلسات عادی خودم میگویم دو نگاه هست، یک نگاه تحجر است یک نگاه تجدد اما همه اینها را هم که ببینیم میفهمیم عملا تفاوتی بین آن تحجر و تجدد نیست و داریم راجع به یک دسته کلی صحبت میکنیم. چون این جلسه تخصصی حوزه زنان است دارم عرض میکنم.
در نقطهی مقابل، دین، ایمان و اسلام و به طور خاص انقلاب اسلامی حرف جدیدی دارد و این حرف علی الظاهر جدید است در دنیای امروزی وگرنه منبعث از اندیشههای الهی در گذشته است. میگوید همان میزان که مرد در خانواده موضوییت دارد زن هم موضوییت دارد؛ در خانواده همان میزان که مرد به شأن پدری دارد زن هم به عنوان مادر شأن دارد و این تسری پیدا میکند در جامعه، در محله، در حوزههای اقتصادی فرهنگی، سیاسی، زن شمولیت دارد و ضریب تاثیرگزاریاش به تناسب اقتضائاتش و فیزیکش اسلام هم در رابطه با اینها نکته دارد. مثلا اگر ما بخواهیم این ادیان را مورد بررسی قرار دهیم باید از این زاویه ببینیم که هرجایی که ادیان الهی سختگیری کردند، ریشه سختگیری را در این گذاشتند که از این سمت دارم سختگیری میکنم ولی از سمت دیگر دارم آزادیهایی را قرار میدهم. سختگیری آنها این است که اگر من نتوانم روابط بین جنس مذکر و مؤنث را درست مدیریت کنم شما با یک جامعه جنسیت زده، آلوده به بسیاری از مزخرفات دنیا میشوید که آن جامعه عملا از آرمان تهی میشود. اما من سختگیری میکنم و در عوض زن باید وارد جامعه شود اصلا ریشه آن همین است. من سختگیری میکنم که اتفاقا زن بیاید حرف سیاسی بزند، زن برود در مسجد النبی خطبهای قرائت کند که یکی از سیاسی ترین خطبههای تاریخ اسلام است. آیا کاری که حضرت صدیقه طاهره (س) در دفاع از امیرالمومنین (ع) کرده است با نگرشهایی که در جامعه ما وجود دارد سنخیت دارد؟ ایشان دختر پیامبر (ص) هستند و دفاعی که از ولایت میکنند و میآیند وسط میدان یا سوار چارپایی میشوند و میروند درِ خانه صحابه و انصار را میزنند و دعوتشان میکنند به دفاع از امیرالمومنین که سیاسیترین کار، یعنی دعوا بر سر حکومت است. الان بروید همین را در بعضی از محافل سنتی ما بگویید باورپذیر است؟ نگویید حضرت زهرا بگویید خانمی این کار را کرده، تایید میکنند؟
البته همین روند ادامه دارد و مربوط به یک شخصیت خاص نیست، همین موضوع را شما در رابطه با حضرت زینب کبری در قیام عاشورا دارید، رسالتی که به دست میگیرد و کوتاه هم نمیآید بر اساس خطبه هایی که ایشان قرائت میکند، افشاگری هایی که ایشان انجام میدهد، مواجهههایی که ایشان انجام میدهد؛ آن رسالت زینبی که ما داریم از آن حرف میزنیم منحصر به حضرت زینب نیست، یک الگو است برای همه آزادیخواهان تاریخ. مثلا این طور تعریف کنیم که جایی بوده یک مجلس شرابی بوده، یک عده آدم را گرفتهاند یک آدم ظالمی هم آن بالا است؛ یک خانمی میخواهد حرف بزند، شما اجازه میدهید؟ در مجلس شراب یزید قصه از همین قرار است، آن اتفاقات تلخی که در آنجا افتاده از همین قرار است، آن افشاگری حضرت زینب (س) از همین قرار است. قاعده دین ما و شریعت ما اتفاقا مسئولیتهایی بوده که اینها مسئولیتهای کوچکی نیست. قریب به اتفاق مادران ائمه اطهار هرکدامشان را که نگاه کنی خانمهای بسیار فاضله و ارزشمندی بودهاند که متاسفانه خیلی هم کم کار شده از این منظر که همسران امامان معصوم ما چه کسانی بودهاند و مادران آنها چه کسانی بوده اند. ما احادیث خیلی قطعی و معتبر داریم که عظمت اینها چقدر بوده و چه سوادی داشتهاند؛ مگر میشود یک مادر بی سوادی فرزندش بشود یک معصوم؟ اصلا امکان پذیر است؟ حتما یک ویژگی منحصر به فرد در ایشان داریم. ما که امروز میبینیم یک آقایی یک خانمی بسیار موفق است، یک رجوع بسیار ساده میکنیم میبینیم عجب مادر فاضلهای عجب پدر فاضلی. مادر مقام معظم رهبری حافظ دیوان حافظ، دیوان سعدی، حافظ قرآن کریم؛ خب از آن مادر فرزندی چون سیدعلی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی تربیت میشود. حضرت فاطمه معصومه (س) یک خانم مجتهده، همین ویژگیها را دارد که شما مرجعیت شیعی و صدای بیداری اسلامی در طول عصر حاضر را اگر میشنوید مدیون این خانم در قم هستید. این همه آقا دارند میروند درس میخوانند، پای درس چه که کسی تلمذ میکنند؟ خودشان دارند میگویند؛ آیت الله حائری یزدی میگوید من میرفتم حرم، تلمذ میکردم خدمت حضرت فاطمه معصومه. یک دختر خانم؛ هرچه شیعه دارد و حوزه علمیه قم دارد از یک دختر خانم است. یک لحظه توجه کنید ببینید چقدر ما نقاط ثقل مهمی داریم که از این منظر کمتر با ما صحبت میشود.
پس ما یک نگاه الهی داریم، یک نگاه توحیدی داریم که خودش را در این دستهبندیهای تحجر تجدد قرار نمیدهد مسائل را جزئی نگاه نمیکند خیلی کلی به مسائل نگاه میکند. من اگر خیلی صریح بخواهم بگویم میگویم اگر الگوی اول الگوی تحجر است میگويد زن باید برود خانه خانهداریاش را بکند، غذای خوب بپزد الان هم میبینید بعضی بلاگر ها خیلی خوب دارند این تفکر را جا میاندازند بعضیها دارند نظریهپردازی میکنند در حوزه بلاگری میگويند خانهها باید این گونه باشد ما در خانهها باید این کار را بکنیم انگار زن است و فقط خانه، وظیفه ما این کار است وظیفه ما آن کار است انگار زن دیگر وظیفه دیگری ندارد. الگوی دوم میگوید زن باید مثل یک مرد باشد از انجام کار سخت بگیرید و معدن و … تا جنگ و مسائل دیگر، زن باید در خدمت ثروت و سرمايهداری باشد باید یکی از نقاط تجلی لیبرالیسم باشد آیا فکر زن و اندیشه زن ملاک است؟ خیر، ظاهر زن ملاک است، مزایا نسبی زن؛ شما در همین چند قرن اخیر را نگاه کنید زنهای اروپایی بیشترین درگیری را با نظام مردسالار اروپایی داشتند. ببینید چه بلایی سر ماریکوری آوردند حتی اجازه ندادند بیاید از نظریهاش دفاع کند و نظریهاش را مطرح کند. من یک مرور کلی کردم و کماکان مراکز بسیار مهم علمی آمریکایی انگلیسی در انحصار مردها است یعنی این همه مدت که گذشته هنوز به دست خانمها ندادهاند. انجمن علمی پادشاهی انگلیس را ببینید که هیئت حاکمهاش چه کسانی هستند. یعنی کماکان آن نظام، نظام مردسالار است. بگردید ببینید چند تا از مدیر عاملهای کارترها و تراست های معروف آمریکایی خانم هستند؟ مدیران کمپانیهای سیلیکون ولی چند تایشان خانم هستند؟ میدانید دیگر؛ اپل معلوم است، مایکروسافت معلوم است، اینتل معلوم است، ای ام دی معلوم است، اچ پی و زیراکس، اینها از کمپانیهای بزرگ هستند همه معلوم است مدیر عاملهایشان. کمپانیهای خودروسازی بزرگ جهان چند تایشان خانم هستند؟ مگر آنجا آزادی جنسی یا آزادی جنسیتی نیست؟ کمپانیهای هوایی، شرکتهای بزرگ نظامی … نیست. یا اگر پیدا کنید همان قضیه یک دختر ایرانی در ایران است که خودش بر خلاف موج شنا کرده است و خودش را به نقطهای رسانده است.
پس اگر آن را بگوییم الگوی اول و این موضوع دوم در غرب را بگوییم الگوی دوم، جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی با پیروزی خودش در عصر حاضر آمده یک بحث سومی را مطرح کرده که الگوی اول و الگوی دوم شکست خورده است ما به دنبال تعقیب الگوی سوم زن مسلمان هستیم. دنبال یک استاندارد جدید هستیم. الگوی جدید نیست ولی در عصر حاضر جدید است، از یک ادبیات جدید میخواهیم حرف بزنیم. با یک منطق جدید میخواهیم حرف بزنیم. چه کسی گفته مخالف تحصیل زنان هستم(انقلاب) من اتفاقا مجد بر این هستم که همه زنان ایران باید باسواد باشند، یک مادر باسواد می تواند فرزندان باسوادی داشته باشد. تغییر نگرش را شما از سال 1357 به این سمت میبينيد به معنای واقعی کلمه، بحث زنان تحصیل کرده ما دارد خودش را نشان میدهد، این باور آن است. اگر باورش نبود به راحتی میتوانست با یک سیاست انقباضی اصلا اجازه ندهد که تحصیل زنان اتفاق بیافتد. بحث تحصیل چیزی نیست که بگوییم حق ما بوده حالا هست، یک زمانی آرزوی خیلیها بوده که بتوانند بروند مدرسه. در مقابل نگاه تحجری که همین الان هم با شما یقه به یقه است دارد با شما دعوا میکند، شاید خیلی ظهور و بروز عیانی در رسانه و بیرون نداشته باشد ولی چیز ضعیف و نحیفی نیست. هستند آقایانی که به اسم اسلام که با این موضوع دارند تقابل میکنند.
زن باید تحصیلات داشته باشد، باید اثرگذار باشد، باید در جامعه حضور داشته باشد، باید در همه بزنگاههای انقلاب اسلامی نقش اثرگذار داشته باشد. این باید است، میتواند نیست! گاهی میگوییم من دعوتتان نمیکنم اگر آمدی خوش آمدی، ولی دعوت کجا بود؟ اینجا میگوییم چرا نیستی، در فلان موضوع چرا تو حضور نداری؟ در این موضوع نظرات شما کجاست؟ پس دارید حرف جدید میزنید و در این حرف جدید بایدها و نبایدها دارید.
اما این الگوی سوم زن مسلمان آیا توانسته بشود یک سیاست نگاشت کاملا واضح و روشن در حوزه کلان؟ من میگویم بخشی از آن اتفاق افتاده بخشی از آن نه. آیا توانسته تسریع پیدا کند در قوانین؟ واقعا هفتاد هشتاد درصد نود درصد آن نشده است. آیا توانسته تبدیل بشود به یک فرهنگ؟ توانسته تبدیل بشود به یک مطالبه عمومی؟ توانسته تبدیل بشود یک سکه رایج مجالس مختلف نقل کلام مجالس مختلف؟ مثلا یک جلسهای فردا در دانشگاه شما برگزار شد سریع پنج تا آدم جمع شوند راجع به این موضوع حرف بزنند؟ آیا این تبدیل شده به یک گفتمان؟ نه. ما چه زمانی میتوانیم بگوییم که این الگوی سوم زن مسلمان و آن منطقی که داریم دنبال میکنیم در جامعه جاری و ساطع میشود؟ زمانی که تبدیل به یک گفتمان بشود و در همه ساحتهای مختلف و در همه عرصههای مختلف نقشآفرین باشد. از این منظر اگر من در رابطه با عدالت در رابطه با آزادی بگویم که ما یک صد کیلومتری پیشروی داشتهایم به صراحت میگویم که افرادی هم هستند نظریه دارند، ایده دارند، برنامه دارند، مدل دارند، استادی را داریم افرادی را داریم اینها بدنهای دارند، در افراد جامعه دارند همدیگر را همراهی میکنند از این نظر الگوی سوم زن مسلمان در جمهوری اسلامی کارش مقداری متفاوت است. چون اولا آن پیشرویها را به معنی واقعی کلمه نکرده است، یعنی در ابتدای راه است. دوما آن چهرهها و انسانهای تعیینکننده که باید پیشران این باشند، هنوز شکل نگرفتهاند. یعنی ما عملا داریم درمورد جایی صحبت میکنیم که در اصطلاح نظامی مثلا میگویند در این منطقه خاکریز نداریم، معبر هم پاکسازی نشده است. هنوز فرمانده هم مشخص نیست، بچهها آموزش ندیدهاند نمیدانیم چه زمانی باید حمله کنیم پشتیبانی هم مشخص نیست؛ مسئله امروز ما در بحث الگوی سوم زن مسلمان شبیه این حالت است. آیا درمورد آزادی این مسئله پیش نیامده است در گذشته؟ پیش آمده اما ما زودتر بر آزادی سوار شدیم. زودتر روی عدالت سوار شدیم. بر الگوی سوم زن مسلمان خیلی دیرتر سراغ آن آمدیم. با این تفاوت که بخشی از عزیزان ما در لباس مثلا روحانیت در کسوت یک مرد بعضی از زنان ما با لباس زنانهشان متاسفانه آمدهاند با این نگاه تقابل کردهاند. یعنی ما خانمهایی را داریم از هم قطارهای شما که آدم شرمنده میشود میگويد، شما حداقل این کار را نکنید؛ از صد تا مرد متحجر، متحجرتر هستید. دست شما باشد؛ شما پیش قراولان الگوی سوم هستید.
آیا حالا اینها به این معنی است که ما داریم در مورد یک تهدید صحبت میکنیم؟ خیر در مورد یک فرصت است. بچهها، مثل زمانی که یک سری بچهها در دانشگاهها فارغالتحصیل شدند یا نشدند رفتند در جنگ شدند فرماندهان جنگ که الان با افتخار اسم آنها میآوریم مثل حسن باقری، مثل مهدی زینالدین، مثل مهدی باکری، محسن رضایی، عزیز جعفری، قاسم سلیمانی و خیلی از عزیزان دیگری که با عزت اسم آنها میآوریم. عرصه الان در حوزه زنان تقریبا شبیه به اوضاع در آن زمان است. یعنی الان کسی که بیاید متمرکز شود روی این موضوع کار کند، مطالبه کند، صاحب قلم بشود، رشد علمی بکند، اسم ایشان میشود جزو این پیش قراولان. شما اینجا رقیب ندارید شما اینجا مزاحم ندارید. عرصه برایتان خیلی فراهمتر است. اینها را بر اساس یک تجربه فردی دارم میگویم خدمت شما، عرصهای که شما کمی دقت کردید روی آن الان بعضی از ادوار انجمنهای اسلامی واقعا یک کارشناس زبده به حساب میآیند در عرصه زنان. چرا این اتفاق افتاده است؟ چون نیس،. چون نیست یعنی نیاز نداریم؟ نه نیاز هست پس میتواند مزیت نسبی من امروز همین موضوع باشد؟ بله.
رهبری به عنوان کسی که خودش این عنوان الگوی سوم زن مسلمان را مطرح کرده است چه ویژگیهایی برای آن قائل است؟ ۱. زن متدین، متعهد: یعنی اگر کسی باشد که همه این ویژگی های علمی را داشته باشد اما متدین نباشد، متعهد نباش،د باورمند نباشد به درد نمیخورد.
۲. متخصص: ما به دنبال آدمهایی که فقط صرفا شعار میدهند که نیستیم. زنان جامعه ما باید افراد متخصصی باشند، باید باسواد باشند. مدارج علمی خودشان را در عرصههای مختلف باید طی کنند.
۳. کنشگر: یعنی که من آدم متخصصی هستم اما نسبت به مسائل مختلف جامعه خودم بیتفاوت هستم کاری به کار مسائل خودم در کشور و جامعهام ندارم.
آیا مسیری که تا امروز طی کردهایم، قابل دفاع است؟ من به عنوان کسی که دارم از یک زاویه بیرونی و هلیکوپتری نگاه میکنم مسائل را، به نظرم قابل دفاع است .کاری که انجام شده در حوزه زنان در ایران به نوع خودش بیسابقه است. فمينيستهای مطرح آمریکایی این را میگويند که جمهوری اسلامی مجمع الجزایر تضاد است. این نظام یک نظام اسلامی است علیالظاهر مثلا باید متحجر باشد، ولی در تحقق بعضی شعارهای ما در حوزه فمینیسم از ما فمینیستتر است. منابع مشخص است. شما کارهایی کردید ما نتوانستیم از این کارها بکنیم. بعضی کارهایی که شما در ایران پیگیری کردید آرزوهای ما است در حوزه قانونگذاری و سیاستگذاری. اندیشه آن برآمده از کجاست. اما این خیلی تفاوت دارد با افق مطلوب ما. برای رسیدن به آن افق مطلوبی که ما دنبال آن هستیم که یک جامعه آرمانی است باید همه اثرگذار باشند دلها همه باید در گرو خدا باشد. از خودگذشتگی باید حاکم باشد؛ خدمت به مردم باید یک ارزش باشد. گناه باید ازاین جامعه بری شده باشد و دیگر نباشد. همهمان میدانیم که خیلی راه داریم. اما چه کسی باید نسبت به این فاصله و گپ فعال باشد و بیاید وسط میدان و کار کند. اسمهای جدیدی که میآیند پای این موضوع. تو زن باشی، متدین باشی، متخصص باشی، کنشگر نباشی، فایدهای نداری. مثل یک خط تولید که قسمتی که باید کالا را بسته بندی کند از کار افتاده باشد، داری کار میکنی زحمت میکشی چیزی هم تولید میکنی ولی کسی چیزی نمیبیند. برای جبران کاستیها و نداشتهها باید پیشران باشیم. من نمیتوانم بگویم شما دانشجوی کنشگر عضو تشکل دانشجویی هستید و راجع به مثلا این بحث منع خشونت علیه زنان کار میکنید، اما من چیزی از آن نمیبینم. مثل اینکه بگویی من خیلی عدالتخواه هستم و صد تا اتفاق جلوی تو بیافتد و چیزی نگویی، یا تو عدالتخواه نیستی یا چیزهایی که جلوی تو اتفاق افتاده دروغ است یا من دچار زوال عقل شدهام، چیزی نمیفهمم. مسئله ما این است که اگر کنشگری را از زن انقلابی و زن اثر گزار بگیریم، عملا هیچ فایدهای ندارد. دختر مجتهده و باسواد هست اما در برابرش دارد به امام وقت بیاحترامی و تخطی اتفاق میافتد اما او چیزی نمیگوید.
کنشگری یعنی حضرت صدیقه طاهره (س) یعنی حضرت زینب کبری (س) یعنی جنگ اتفاق بیافتد و من نسبت به مسائلی که در جنگ اتفاق افتاده باید اثرگذار باشم یعنی اگر الان در طوفان الاقصی بمباران دارد میشود من باید پشتوانه آن مردی که در عرصه هست، باشم و نبردم کنشگری یعنی اینکه من بتوانم جامعه مثلا مردم غزه را حفظ کنم. حرف بزنم اظهارنظر کنم کار کنم ظرفیتهای خودم را فعال کنم به ویژه بالفعل باشم. در الگوی سوم زن مسلمان ما، خانواده محوری ما، میگوییم زن اولویت دارد ولی اعلی مقام مادری است اما مادری که در خانه حبس است؟ نه، مادری که اثرگذار است. مادری که با فرزندانش نشسته در جامعه باید اوج قله آرمانخواهی باشد با نگاه تحولی.
من دارم به صراحت میگویم اگر خداوند این ویژگیهای فطری را به زنان داده است و به مردان نداده به همان مراتب مسئولیتهای بیشتری به زنان داده است. خداوند ویژگیهای فطری به زنان داده که آن فرای تصور این ویژگیها در مردان اس،. به تناسب آن مسئولیت بیشتر و اثدگذار بیشتر. پس من یک آدم محبوس در خانه نیستم حتی اگر همه چیز بر من حاکم شد، من یک کنشگر فعال درمنزل هستم. این انقلابیگری این کنشگری که در خیلی از آقایان میبينيد به خاطر مادر است نه به خاطر پدر؛ اصلا الگوی پسران مادران هستند، الگوی دختران پدران هستند. شئون مادری، شئون همسری، اینها جزو شئون الگوی سوم است. مسئولیتپذیر باید باشد. اگر تو اراده این مسئولیت را داری باید بروی در عرصه و کار را به دست بگیری. در جمهوری اسلامی خانمها میتوانند وزیر بشوند به شرطی که بخواهند وزیر شوند. چقدر در ذهن شما در ذهن من در ذهن ما این افکار حاکم است که زن را چه به این کارها! چیزی که در عامه مطرح میشود به مرور میرود در ذهن ما و میشود باور ما.
رهبری با صراحت دارد میگوید که ما نباید مانع شویم. اما بیاییم از منظر فمینیستها بیاییم دیکتاتوری کنیم بگوییم حتما این درصد از کرسیها در مجلس و در دولت باید در اختیار خانمها باشد نه این نمیشود که فضا فضای رقابت است و در این رقابت میتوانیم پیروز شویم. ما خیلی از نیرویهای متخصص در جامعه زنانمان داریم که ظرفیت وزیر شدن را دارند. ما در زندان ذهن خودمان محصوریم. احساس میکنیم محدودیم اما محدود نیستیم. عمری است داریم محدود زندگی میکنیم جمهوری اسلامی عمری است آمده همه این مرزها را برداشته است.
برای نمونه اینها را عرض میکنم؛ یکی از بزرگترین شرکتهای حوزه دارویی بسیار پیشرفته در ایران کارخانه سیناژن است؛ گردش مالی آن در سال نزدیک دو میلیارد دلار است؛ مدیر عامل این کارخانه یک خانم است. سه تا تیم بر روی واکسن کرونا کار میکردند؛ هر سه تیم را من نگاه میکردم در رأس آنها یک خانم و یک آقا کار میکردند. واکسن آنفولانزا کار یک دختر خانم است. نفر اول حوزه نانو در ایران یک خانم است، استاد دانشگاه شریف است. ما فراوان داریم از زنان موفق در عرصههای مختلف. این اراده را این که تو میتوانی را چه کسی در ذهن آنها نگاشته است؟ غیر از انقلاب اسلامی؟ غیر از جمهوری اسلامی؟ چرا قبل از انقلاب این حرفها نبود؟ همه چیز در انحصار این بود که آزادی زنان و یک سری آدمهای بهایی هم دور هم جمع بودند فقط و فقط هم داشتند کار میکردند روی این موضوعات، بخشی که هیچ عایدی هم برای ما نداشتند .همه شان هم وصل بودند به خاندان سلطنتی آرزویشان هم این بود که زن ایرانی شبیه شود به زن اروپایی. اگر من رزومه بعضی شخصیتهای برجسته خانمی که داخل ایران وجود دارند را لیست کنم و با خودم ببرم خارج کشور نشان دهم خیلی از خانمهای اروپایی آرزو میکنند که در ایران زندگی کنند. اما اتفاقی هم افتاده که ما در اوج این داشتههایی که داریم و در مسیری که درست داریم میرویم و متوجهش نیستیم و نمیدانیم نظام علایق هم دارد عوض میشود اولویتها دارد عوض میشود.
من در بحث الگوی سوم زن مسلمان حرف زیاد دارم نمیخواهم در جزئیاتش بمانم میتوانید بروید به جزوات الگوی سوم زن مسلمان و سخنان رهبری مراجعه کنید. چیزهایی که میتواند الگوی سوم زن مسلمان را تهدید کند، یعنی تو تا اینجا آمدی کاری کند برگردی یا زیر پایت را خالی کند. هرچیزی که زن امروز ما در ایران را، از این اولویتها دور کند با هر اسمی در هر جایگاهی با هر ظرفیتی؛ مرد و زن را خوشگذران کند بیتفاوت کند؛ اوقات فراغت را پر کند بعدش چی؟ اصلا هدف از زندگی چیست؟ جامعهشناسان میگویند ما یک طبقه متوسط پرروی تنبل خوشگذران شهوتران در ایران داریم که پدر ایران را درآورده. نه تولید کنندهست نه کارگر است یک گوشه نشسته دارد حقوق میگیرد ادعایش هم گوش فلک را پر کرده. خواستهاش هم دقیقا همه آن چیزهایی است که در غرب آنها را ارزش میدانند و ما نمیدانیم. پول دارد میخواهد مصرفگرا باشد. ارزشهایش را دارد میکند ارزشهای غالب بر جامعه. آیا هستی و غايت تو که داری از اکسیژن کره زمین استفاده میکنی به دی اکسید کربن اضافه میکنی همین است؟ پس فرق تو با حیوان چیست؟ فلسفه خلقت تو این است؟ چه مشکلی از این جامعه را حل کردی؟ به عبارتی این طبقه متوسط دارد ذائقه جامعه را عوض میکند. میگويد تو آرایشت باید این باشد سبک زندگیات باید این باشد. مگر ما قبل از انقلاب اینها را نداشتیم؟ همه این چیزها که فراهم بود. این زندگی یک نوع زندگی مخدری است یک نوع زندگی درجاست. مثل یک چهارپایی هستیم که دارند ما را فربه میکنند که سرمان را ببرند. این طبقه متوسط از گذشتن از هرگونه خط قرمز هیچ ابایی ندارد.
من با این طبقه متوسط در حوزه زنان کار دارم. تو اولویتت این است که بروی ورزشگاه اما هیچ وقت اولویتت نظام پرداخت بیمه زنان نیست. این همه ما زن سرپرست خانوار داریم. چه کسانی این ارزش ها را فریاد میزنند؟ کسانی که دوست ندارند شما این ارزشها را بگویید. اگر آرمان را از انسان بگیریم با حیوان فرقی نمیکند. کاری به کار کسی ندارد، دارد زندگیاش را میکند. زن صرف یک نگاه کالایی پیدا میکند. شهوت ارزش میشود. بعد آنها که خودشان به این نتیجه رسیدند که اشتباه بزرگی کردیم خودمان و جامعهمان را متلاشی کردیم؛ دارند نسخههای فرسودهشان را به ما میدهند که شما بیایید این مسیر را ادامه بدهید. امسال برای اولین بار در انگلیس بیش از پنجاه درصد موالید کسانی بودند که خارج از چهارچوب خانواده به دنیا آمدند. تاریخ اینها را زیاد به خودش دیده است، نتیجهاش فروپاشی است. آنها فکر میکنند که میتوانند با علوم انسانی مدرن غربی این قصه را مدیریت کنند. در آمریکا به عدد بیسابقه چهل و یک درصد رسیده است. در مهمترین افکارسنجیهایی که در اروپا و آمریکا انجام گرفته هشتاد درصد زنان میگویند که ما مورد خشونتهای جنسی قرار میگیریم امنیت نداریم. مگر قرار نبود آزادی در خدمت این باشد که دیگر این حرفها نباشد پس چرا هنوز هست؟ مگر برای شهوت پایانی وجود دارد؟ مگر پایانی برای ثروت وجود دارد؟ اشتهای انسان در همین مسائل است. زیر پای الگوی سوم زن مسلمان را اینها خالی میکند.
دانشگاه جای آرمانخواهی است جای مبارزه با شرک است. در اندلس همین اتفاق افتاد در آمریکا همین اتفاق افتاد. بروید تاریخ روابط اجتماعی غرب را ببینید. اینکه شما بیایید جامعه ایران را الکلی کنید، دودی کنید، واداده جنسی کنید از این جامعه حتما خدا بیرون نخواهد آمد، آرمانخواهی بیرون نخواهد آمد، ازخودگذشتگی بیرون نخواهد آمد. چرا این همه فیلمها دارد میریزد روی جامعه ایران. بروید مقالاتی راجع به اینستاگرام بخوانید. اگر برای نظام نگاه آقایان فکری نکنیم قواعد اجتماعی در جامعه به هم میریزد که کاملا برگرفته از قرآن است. آنها در غرب دارند به این میرسند بعد از یک تجربه بسیار تلخ. مهمترین سازمان اطلاعاتی امنیتی آمریکا NSAاست؛ در یک سال به دویست و سی زن در آن سازمان تجاوز شده است. یک موقع ما میگوییم در خیابان است در معابر است چیزی که گاهی زنان ما دختران ما میگويند؛ درست است ما اینجوری میپوشیم ولی چرا جمهوری اسلامی برای آن برنامه ندارد؟ چرا محافظت نمیکند؟ من دارم میگویم در مرکز سازمان اطلاعاتی امنیتی که همهاش دوربین دارد این اتفاقات رقم خورده است. مهمترین تهدید این است. من دارم میبینم روند رشد علمی ما در حوزه زنان خوب است الحمدلله. رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان گفتند که بیایید تاثیرگذار باشید در دانشگاهها.
چیز دیگری که باعث میشود من را در الگوی سوم نگران کند این است که ما در مقام نظریه بمانیم، در مقام ایده بمانیم، در مقام حرف بمانیم. ما به ازای این حرفها باید عینیت و فعلیت پیدا کند در دانشگاه. اگر توانستی این دیدگاههای خودت را تبدیل کنی به گفتمان جدی در دانشگاه، آن میتواند تسری پیدا کند در جامعه. اگر الگوی سوم زن مسلمان تبدیل به گفتمان نشود، تبدیل به مطالبه نشود، هیچ چهره سیاسی در این مملکت برای شما تره هم خورد نمیکند. باید طرف بترسد، باید احساس کند که یک ارادهای در این جامعه وجود دارد که من باید برای این اراده حاکم در جامعه جواب داشته باشم. مطالبات حوزه زنان ما ناظر به الگوی سوم زن مسلمان کجاست؟ من خیلی جوش میزنم سر این مسائل اینجا را هم جمع خوبی میدانم امیدوارم اثر داشته باشد عرایضم و مطالبم. رهبری در دیدار با بانوان حرفهایی را میزند که فردای این حرفها هیچ کدام تسری پیدا نمیکند.
پس کی قرار است ما رشد کنیم؟ کی قرار است ما به این فهم برسیم که خودمان باید گشایش ایجاد کنیم؟ ما باید مثل چشمه بجوشیم آن وقت دیگران میآیند میگويند ما چه کمکی میتوانیم بکنیم. هر کسی که به ساحت الگوی سوم زن مسلمان بخشی نگاه میکند تهدید الگوی سوم زن مسلمان است. دین ما جامع است نباید بخشی به آن نگاه کنیم. ما کارهای نکرده بسیاری داریم. گفتیم که در عدالت بیست سال جلوییم سی سال جلوییم در آزادی چهل سال کار کردیم در این حوزه تازه در ابتدای راه هستیم. گاهی است میگوییم چیزی نوشته شده باید اصلاح کنیم گاهی میگوییم این یک برگه سفید است که ما قرار است بشینیم بنویسیم. الان کسی نیست در حوزه زنان، میشود کاری کرد. شما سفیران الگوی سوم زن مسلمان هستید. باید همت و غیرت داشته باشید در این موضوع و از رو نروید؛ باید خودتان را آماده کنید در این عرصه بجنگید نقشآفرین بشوید و انشاالله در این مسیر ثابت قدم و موفق باشید.
دیدگاهتان را بنویسید