جاي خالي مطالبه فرهنگي
مطلبی را برای پرونده ویژه شماره 18 هفته نامه پنجره نوشتم. امیدوارم تو دید دوستان تاثیر مثبت داشته باشه مطالبات دانشجويي هميشه سياسي نيست جای خالی مطالبات فرهنگی پيشينه مطالبات فرهنگي در كشور به بيش از يك قرن اخير ميرسد. درد فرهنگ و فقدان برنامه مدون فرهنگي در طي دويست سال اخير باعث شده تا […]
مطلبی را برای پرونده ویژه شماره 18 هفته نامه پنجره نوشتم. امیدوارم تو دید دوستان تاثیر مثبت داشته باشه
مطالبات دانشجويي هميشه سياسي نيست
جای خالی مطالبات فرهنگی
پيشينه مطالبات فرهنگي در كشور به بيش از يك قرن اخير ميرسد. درد فرهنگ و فقدان برنامه مدون فرهنگي در طي دويست سال اخير باعث شده تا فرهنگ ايراني – اسلامي روزبهروز، بيش از گذشته مورد هجمه فرهنگي بيگانگان قرار گيرد.
شايد بتوان نقطه اوج اين تهاجم گسترده را در دو مقطع از اينبازه دويستساله بهوضوح مشاهده كرد. برهه نخست، دورهاي است كه در آن مقطع، كشور شاهد هجمه فيزيكي و سختافزاري فرهنگ غرب بود كه توسط رضاخان و پس از او محمدرضا پهلوي و عمال آنان در فضاي فرهنگي كشور شكلگرفت. مقطع ديگري كه ميتوان آن را اوج هجمه فرهنگي بيگانگان دانست، برهه زماني پس از جنگ تحميلي است كه مقطع آغاز هجمه نرم فرهنگ غرب و تهديد فرهنگ اصيل ايراني – اسلامي به واسطه آن صورت گرفت؛ هجمهاي كه به فرموده رهبر انقلاب به شبيخون فرهنگي مشهور شد.
اما سئوالي كه در اينباره مطرح ميشود آن است كه آيا عليرغم اين تهاجمات قابل توجه و مخاطرهآميز، مطالبات فرهنگي، تأثير قابل ملاحظهاي بر روند اثرگذاري تهاجمات صورتگرفته، در اين دو مقطع حساس داشته است؟
پاسخ اين پرسش را ميتوان با مروري بر تاريخ جستوجو كرد. هجمه سختافزاري غرب كه به وسيله چماق رضاخاني در حال استيلا بود با ايستادگي تمام عيار حوزههاي علميه و بزرگان و شخصيتهاي ديني و فرهنگي با شكست قطعي مواجه شد و اوج اين شكست با پيروزي انقلاب اسلامي همراه بود؛ انقلابي كه اصليترين رويكرد آن رويكردي فرهنگي و ديني بوده است و در مقابل يك ضدفرهنگ بزرگ و سيستماتيك تحت پوشش حكومت پهلوي صفآرايي كرد؛ بهنحوي كه اين صفآرايي نتيجهاي جز پيروزي براي جبهه برحق اسلام و فرهنگ اصيل ايراني دربر نداشت. در صدر اين انقلاب كه خود زمينهساز بزرگترين تحول فرهنگي در كشور بود، رهبري قرار داشت كه بهرغم دارا بودن ابعاد مختلف شخصيتي و جامع بودن در اين ابعاد، خود شخصيتي فرهنگي بوده و ابعاد الهي ايشان بر ساير ابعاد وجوديشان غلبه داشت. اين غلبه فرهنگي موجب شد تا فضاي عمومي حاكم بر انقلاب اسلامي فضايي عقيدتي و فرهنگي بوده و تحولي شگرف در احوال طبقات مختلف جامعه اعم از اقشار روشنفكر، حوزوي، فرهنگيان تا اهالي اصناف بازار را بهدنبال داشته باشد. شاخصههاي اصلي تفكر حضرت امام(ره) كه شامل ظلمستيزي، نفي استكبار و استبداد، حمايت از مظلومين و مستضعفين عالم و دعوت به حق بود، در قالب يك فرهنگ و نه در قالب دستوري و حكومتي عرضه شد و بنابراين توانست تحولي عميق در ميان تودههاي مردم ايجاد كند تا جاييكه همه ابعاد زندگي آنان را تحتالشعاع خود قرار داد. در سايه اين تحول عميق بود كه دانشجويان مسلمان پيرو خط امام با درك و دريافت اين تحول و با تأسي به مقتداي خود، حماسه انقلاب دوم را رقم زدند و جاسوسخانه شيطان را به تسخير عزم انقلابي خويش درآوردند.
اين تحول نهتنها در داخل كشور مشهود و قابل لمس بود بلكه به سرعت مرزهاي جغرافيايي را درنورديده و پيام فرهنگي انقلاب اسلامي را به گوش همه جهانيان و بهويژه ملتهاي ستمديده و دربند عالم رسانيد. طبعا اين تحول گسترده و عميق، عكسالعمل گسترده جبهه مستكبرين عالم و جهانخواران را بهدنبال داشت. اعمال تحريم اقتصادي، جنگ تحميلي و ارعاب ايران توسط غرب نيز نهتنها نتوانست لطمه جدي را براي فرهنگ ايراني – اسلامي به دنبال داشته باشد، بلكه فرهنگ ايثار و شهادت را نيز در جامعه بسط و گسترش داد. تا جايي كه امام عزيز عرصه جنگ را عرصهاي عقيدتي و فرهنگي معرفي و جنگ ما را جنگ عقيده اعلام كرد.
اما آغاز شبيخون فرهنگي و استحاله فرهنگي نخبگان در دوران پس از دفاع مقدس، غرب و جبهه فرهنگي غرب را به خود اميدوار ساخت. اين اميدواري با رويكرد شعارهاي سازندگي دولت هاشمي رفسنجاني و دولت سياستزده خاتمي از يكسو و عدم برنامهريزي منسجم فرهنگي از سويي ديگر، به اوج خود رسيد؛ بهطوريكه شاخصهاي آماري دولتي نيز اعلام خطر كردند و زنگ هشدار آنان به صدا درآمد. اين روند بيبرنامه در دولت نهم نيز تداوم يافت. عدم تدوين نقشه راه فرهنگي كشور و سند جامع فرهنگي كشور از سوي شورايعالي انقلاب فرهنگي و رويكرد اقتصادي دولت نهم و نارضايتي عمومي مردم و بهويژه اهالي فرهنگ از مشكلات موجود در عرصه فرهنگ و وضعيت نامساعد فرهنگي جامعه خود شاهدي روشن بر اين واقعه است.
اكنون بعد از گذشت سي سال از وقوع انقلاب عظيم اسلامي كه وجه فرهنگي آن بر ساير وجوه آن غالب بود، ميتوان به جرئت گفت كه مطالبه فرهنگي ملت ايران كمتر از مطالبات بهحق معيشتي و اقتصادي آنان نيست. مردمي كه بهلحاظ فرهنگ غني و نوع رفتارهاي اجتماعيشان در جهان شهره عام و خاص بودهاند، اكنون از وضعيت فرهنگي به وجود آمده در كشور خود، احساس خطر ميكنند.
با توجه به نزديكي و قرابت مجموعههاي دانشجويي با بدنه مردم و نقش ويژهاي كه جنبش دانشجويي از گذشته تاكنون در پيگيري مطالبات عامه مردم ايفا كرده است، اكنون مطالبه فرهنگي را يكي از اساسيترين وظايف تشكلهاي دانشجويي و بدنه نخبهگراي دانشگاهها ميدانيم.
امروز فرصتي براي تجديدنظر نسبت به شرايط فرهنگي كشور و چارهانديشي نسبت به حال و آينده جامعه ايراني است و سكوت و مماشات نسبت به اين مهم و تكرار مكررات گذشته موجب عدم درك اهميت مسئله شده و تبعات بسيار ناگواري را براي نسلهاي آينده دربر خواهد داشت. اكنون كمونيسم فرهنگي از سوي غرب با پوشش اومانيستي و پوسته اصالت لذات مادي، لجامگسيختگي و آزادي بيحد و مرز، سابقه تمدن و فرهنگ چندين هزارساله ايراني را هدف قرار داده است.
فيلمهاي «300»، «شبي با پادشاه» و «پرسپوليس» تنها نمونههايي از اين هجمه گسترده است.
بديهي است در چنين شرايطي، رسالت فرهنگي اولويت وظايف جنبش دانشجويي بوده و دغدغه داشتن در اين عرصه از اهميت بهسزايي برخوردار است. در اين ميان، انجمنهاي اسلامي دانشجويان اگر تا ديروز مقوله عدالتخواهي را سرلوحه فعاليت خويش قرار داده بودند، امروز برخود لازم ميدانند تا فرهنگ و پيگيري مطالبات در اين حوزه را در صدر فعاليتهاي خويش قرار دهند. چراكه اگر فضاي فرهنگي مطلوب و مستغني بر جامعهاي استيلا پيدا كند، روند اصلاح آن جامعه در ساير عرصهها اعم از عرصههاي معيشتي و اقتصاد، عدالت و سياست بهسرعت و بهنحو مطلوب طي خواهد شد.
دفتر تحكيم وحدت با توجه بهوجود دغدغه فرهنگي در ميان آحاد جامعه، در سال جاري مطالبات فرهنگي را در صدر فعاليتهاي خود قرار داده و رجاي واثق دارد كه در آينده نزديك با درك ضرورت تحول فرهنگي از سوي اهالي سياست، دولتهاي آتي دولتهايي با شعار فرهنگي بوده و با هدف تحول حقيقي در اين عرصه، توجه ويژه به اين مسئله زيربنايي و آيندهساز را در دستور كار خود قرار دهند
چه حرفا؟ چه چیزا!
چه فرهنگی!
مهدی نیستی ببینی تو دانشگاه ما چه خبره. فرهنگ شده…
دولتم فقط می گه فرهنگ
نه فقط این دولت، خاتمی که….زد، هاشمی که بسته بندی شده تحویل گرفت ، همون جور تحویل داد
راستی فرهنگ چیه بیسکویته یا نوشابه؟
نکنه فرهنگ همون فرنگ ناصرالدین شاهه
🙂
تو این مملکت کسی برای فرهنگ دل نمی سوزاند!
موافقم
با سلام
مطلبتون جالب بود
ولی به نظر بنده، اگر حاکمان و مسئولین الگوی مناسبی برای ما باشند
فرهنگ جامعه به خودی خود ارتقاء پیدا خواهد کرد
همانند پس از پیروزی انقلاب
نیستی
دیر دیر مطلب می گذاری ؟!
ko gosh shenava
خوب!
میرحسین هم که همین حرفا رو می زد؟!
از حرف تا عمل فاصله زیادی هست
آقا مهدی
برداشت ازاد از سخنان دادستان
اجرای قانون برای همه نیست!قانون فقط برای ضعیفان* اجرا می شود. قدرت ما برای اجرای قانون در حد افراد حاشیه* و سیاه لشگر و خرده پا است و حتی نمی توانیم تصور کنیم برای فردی که متهم به اشوب* است پرونده قضائی تشکیل بدهیم و از طریق پلیس بین الملل* او را تحت تعقیب قرار دهیم.
as a result
……
در کل ویژه نامه که برای تحکیم کار شده بود،مفید و قابل اعتنا بود،خصوصا مصاحبه با سید عباس نبوی.
به نظر منطقی میاد
ببخشید برادر. شما رو به جا نیاوردم. کجا زیارتتون کردم؟
to in mamlekat in harfa mesle ye joke!?
khandidaaaaaam
sare kar tashrif darid
farhang yani pooool
arzesh yani pooool
??????
alan nemifahmid
2 sabahe dige be harfe man miresid
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
وبلاگ جذابی دارید.
وبلاگ مادوشنبه ی هفته ی پیش تأسیس شده است. من و نوه ی استاد شهید مرتضی مطهری نویسندگان آن هستیم و موضوعش سیاسی است.
اگر وبلاگ ما را پیوند بزنید با وبلاگتان خوشحال می شویم. البته یقینا” ما هم متقابلا” انجام وظیفه خواهیم کرد.
اگر شما هم تشریف بیاورید، مطالعه کنید و نظر بدهید، مایه ی دلگرمی ما خواهد بود. لطفا” با نام <> پیوند کنید.
منتظرتان هستیم.
ممنون.
خدا به همراهتان
سلام
برادر لطفا” با نام <> پیوند کنید.
در ضمن من احسان رستگار هستم نه احمد.
انشاءالله همیشه عمار باشید
تجمع انشجویان در مقابل سفارت روباه پیر – چهارشنبه – ساعت 15
be rooz nemishi
nisti
nakoneh…
تقریباً درست است
اما مهم ریشه است یعنی باید دید منشأ این مسئله چیه. با توجه به اینکه معمولاً افراط و تفریط به دنبال هم پیش میاد ریشه این غرب زدگی رو باید در تحجر جستجو کرد. به عقیده من اگر امروز اعراب سنتی علی رغم فضای باز رسانه ای شان حاضر به از تن درآوردن دشداشه یا حذف پوشش اسلامی زنانشان نیستند (که البته برای آنها اختیاری است نه اجباری یعنی حجاب در آنجا یک اصل فرهنگی است و نه حکومتی) اما ما راحت تر این تفاوت را می پذیریم و فرهنگ غربی را برتر می دانیم شاید این باشد که در گذشته تحجر را به نام دین به ما خورانده اند و عقبمان نگه داشته اند به این بهانه که هر چه از غرب بیاید بد است و هر کاری آنها کردند ما باید عکسش را انجام دهیم. اول باید این تحجر را برداریم آنگاه می بینیم که ایرانی کم کم به فرهنگ خود تعصب نشان داده و به آرامی و با منطق و بدون زیر پا گذاشتن اصول به بهبود اشکالات آن می پردازد.
dsfsdfdsfjohdf